پرنیان و پانیاپرنیان و پانیا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

پروانه های زیبا پرنیان و پانیا

بدون عنوان

سلام دوستای گل و نازنینم میدونم که غیبتی طولانی داشتیم و شرمسارم که نتونستم بیام پیشتون و نظرات ارزشمند و مهربونیهاتون و جوابگو باشم. ولی باور کنین خیلی گرفتارم و عاشقتونم.. اگه دوس داشتین بیاین به آدرس پیج اینستا پرنیان و پانیا جون..اونجا همیشه سر میزنم و جوابگوی مهربونی هاتون هستم و دوباره از دیدنتون و نظراتتون خوشحال و مشعوف میشم.. دوستون دارم بیشتر از همیشه و دلم حسابی برا همتون تنگ شده..امیدوارم دوباره ببینمتون  آدرس پیج PARNIAN_PANIA ...
21 دی 1394

تابستانه شیرین تر از عسل

بعد از یک غیبت نسبتا طولانی دوباره فرصتی دست داد تا برگردم و وب خانم کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی ام را آپ کنم. این روزها با وجود مشغله های بی حد و حساب مامان زهره و کودکان وروجک و سرشار از انرژی اش که فضای خانه را مانند بمب می ترکانند زمان زیادی برای انجام کارهای جانبی نمی ماند. اما من مادر همچنان بر سر عهد و پیمان خود برای ثبت خاطرات عزیزترینهایم پا بر جا هستم و هستم و هستم.... بعد از یک غیبت نسبتا طولانی دوباره فرصتی دست داد تا برگردم و وب خانم کوچولوهای نازنین و دوس داشتنی ام را آپ کنم. این روزها با وجود مشغله های بی حد و حساب مامان زهره و کودکان وروجک و سرشار از انرژی اش که فضای خانه را مانند بمب می ترکانند زمان زیادی برای انج...
12 شهريور 1394
2372 27 21 ادامه مطلب

گردش های بهاری

روزهای عطر آگین و رنگ رنگ اردیبهشت، این ماه زیبای سال برای دخترکان نازنینم همراه شده است با گردش های بهاری و تفریحات فرح بخش در دامان طبیعت و گل و بوستان های بازی.... کودکان نوپای 2 ساله کوچک من، امسال سهم خود را از درک ذوق و شادی و بازی بیشتر از سال پیش و پیشتر آن که نوزادی بیش نبوده اند گرفته اند و این خود شکرانه ای عظیم در برابر مهربانی و لطف پروردگارم بر گردن من مادر می گذارد.... خدا را شکر و سپاس که مدتی است روزانه های من مادر نظاره گر استقلال فکری و رفتاری دلبرکانم شده است. در چشم بر هم زدنی پرنیان دوس داشتنی را میبینم که در حال پوشیدن شلوار جین خود در وقت رفتن به بیرون از خانه است و کمی آن طرفتر پانیا دخترک شیرین تر از عسلم پاهای...
6 ارديبهشت 1394
2279 26 25 ادامه مطلب

بهار از راه رسید- سال نو و تعطیلات

ای خوشا آن نوبهار خرم نوشاد بلخ خاصه اکنون کز در بلخ اندرون آمد بهار هر درختی پرنیان چینی اندر سر کشید پرنیان خرد ، نقش سبز ، بوم لعلکار ارغوان بینی چو دست نیکوان پر دستبند شاخ گل بینی چو گوش نیکوان پر گوشوار باغ گردد گلپرست و راغ گردد لاله‌گون باد گردد مشکبوی و ابر، مروارید بار باغبان بر گرفته دل به ماه دی ز گل پر کند هر بامدادی از گل سوری کنار هر چه زیور بود نوروز نوآیین آن همه برد بر گلهای باغ و راغ نوروزی به کار از درون رشنه تا کهپایه‌های کرزوان سبزه از سبزه نبرد، لاله‌زار از لاله‌زار بیشه‌های کرزوان از لاله‌زار و شنبلید گاه چون بیجاده گردد، گاه چون زر عیار از فرا...
24 فروردين 1394
2621 21 10 ادامه مطلب

جشن تولد دوسالگی

جشن تولد بهانه های زندگیم... ریشه های وجودم... عروسک های نازنینم و دخترکان بی همتایم  پرنیان و پانیا امسال در دومین سالروز خود در تاریخ 19 اسفند 1393 و در آستانه بهار زیبای طبیعت ساعت 7 شب برگزار شد. تولدی با تم پرنسس و به رنگ صورتی با حضور دو پرنسس صورتی و عاشق یکدیگر....        جشن تولد بهانه های زندگیم... ریشه های وجودم... عروسک های نازنینم و دخترکان بی همتایم  پرنیان و پانیا امسال در دومین سالروز خود در تاریخ 19 اسفند 1393 و در آستانه بهار زیبای طبیعت ساعت 7 شب برگزار شد. تولدی با تم پرنسس و به رنگ صورتی با حضور دو پرنسس صورتی و عاشق یکدیگر....    ...
26 اسفند 1393
3737 49 35 ادامه مطلب

بیست و چهار ماهگیتون مبارک

دختران بی تکرارم عروسک های قشنگم دو ساله شدند. همیشه از گفته های بزرگترها در خاطرم هست که دو سالگی را سن از آب و گل درآمدن یک کودک در نظر میگیرند و من مادر امیدوارم زین پس روزهای بزرگی و بالندگی دلبرکانم را با اندکی بلوغ فکری و رفتاری بیشتر از پیش تجربه کنم. روزهایی که با استقلال بیشتر و وابستگی کمتر و البته احتیاط بیشتر و تعاملات بالاتر همراه باشد. استقلال در نیازهای روزانه که همراه باشد با استقلال در خوردن غذا و از پوشک گرفتن گام به گام عزیز ترینهایم و ....       این روزها ذوق عجیبی سراسر وجودم را در بر گرفته است و من هر لحظه  آینده را در واپسین روزهای سرد و برفین زمستانی تجسم میکنم. آری اسفند دوست دا...
18 اسفند 1393

بیست و سه ماهگیتون مبارک

نبات کوچولوهای خانه مان، دخترکان دلبندم، یک زمستان دیگر را هم به تماشا نشستند. زمستانی که چیز زیادی جز سرما برای تماشا نداشت. زمستانی که از نیمه هم گذشت و به قول آدم بزرگها چله های کوچک و بزرگش هم بدون برف و سپیدی آمدند و رفتند و آرزوی خوردن یک فنجان قهوه داغ و تماشای بارش مروارید های پشمکی که از آسمان زیبای خداوند بر زمین می نشینند و هیاهوی ساختن آدم برفی های دماغ هویجی و پرتاب گلوله های برف نشان با دستکش های کودکی را برایمان باقی گذاشتند. و به قول بزرگی این زمستان به جای برف، سرما پارو کردیم. و کماکان گلهای همیشه بهارم در حسرت دیدن آنچه نامش برف است و در دست آب میشود و پهن کردن بساط بی آلایش کودکی در دامان سپید برف.... و من خسته از ز...
2 اسفند 1393
1898 19 10 ادامه مطلب