پرنیان و پانیاپرنیان و پانیا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

پروانه های زیبا پرنیان و پانیا

يازده ماهگيتون مبارك- اولین کوتاهی مو

1392/11/24 10:48
نویسنده : مامان زهره
1,315 بازدید
اشتراک گذاری

اين ماه پر از خبراي دوس داشتني و شيرين بود. ولي اول ميخوام از تواناييهاتون بگم. تو اين ماه بالاخره تونستين با هنرمايي تمام چهاردست و پا كنين و دور تا دور خونه رو بگردين. كافيه يه جايي آهنگ روشن باشه و صداش به گوش شما دو تا شيطون بلا برسه. حسابي ني ناي ني ناي و دست و قر و غمزه مياين كه بيا و ببين.

 

 

 

 

مامی زهره

 اولين خبر خوش اينكه بالاخره براتون به پرستار مهربون پيدا شد و  از همون روزا ي اول بهش ابراز علاقه نشون دادين. خدا خيرش بده كه اينقدر كمك احوال مامان جونه.

پرنيان خانم كه استاد پاره كردن دستمال كاغذي و انداختن تكه پاره هاي اون روي سرش شده. تازه یه حبابايي درست ميكنه كه بيا و ببين. عاشق الو كردن و جواب دادن تماسهاي بقيه هستين مخصوصا اگه اون ور خط ماماني باشه که دیگه هییییییییچ.

وقتي به يكيتون ميگم خواهر جون كجاست با دستاتون اشاره ميكنين و نشونش ميدين. و بعدم اشاره ميكنين كه بيا بيا.

 

خواهر جونم بهترینهههههههههه

 

 

راستي تا يادم نرفته بگم اينقدر ناز ياد گرفتين بوس بفرستين كه من دوست دارم بچلونمتون. قربونتون برم كه اينقدر علاقه به خوردن بند لباس  و يقه بلوزتون دارين و هميشه خدا اين يقه شما مثل موش آبكشيده خيسه.

عاشق دالي كردن تو آينه هستين مخصوصا وقتي كه بابا جون از راه مياد تا شش هفت بار نياد جلو آينه ببرتتون و باهاتون دالي بازي نكنه و خنده هاتون به آسمون نرسه دست بردار نيستين كه نيستين.

 

پیش به سوی خونه مامانیییییییییییییییییی که عاشقشین

 

 

 

 

 

 

 

 

ماه يازدهم زندگيتون پر از مهموني هاي جور واجور بود. مخصوصا اينكه رفتيم جشن سيسموني باران كوچولو به شما هم حسابی خوش گذشت.

 

در حال آماده شدن برای رفتن به مهمونی

 

 

 

 

راستی تا یادم نرفته بالاخره دایی داوود داماد شد و دایی مجیدم در حال داماد شدنه. این چندتا عکس مربوط به آخر شبی یه که از خواستگاری دایی جون برمی گشتیم و اوکی شد. دوقلوهای مامی هم کلی خوشحالن. مبارک باشه دایی جون. ایشالا که خوشبخت شی.

 

 

 

 

 

 

 

 

از همه مهمتر اينكه اين روزا داريم كم كم به تولد يك سالگي عسل خانوما نزديك ميشيم و نميدوني كه چه خبره. تو تب و تاب تداركات اين جشن، يكي ميره يكي مياد. مامان جون هم براتون يه تم خيلي گوگولي انتخاب كرده كه بعدا ميگم.

واسه همين اولين كوتاهي موهاتونو گذاشتيم واسه قبل از تولدتون كه با حضور يه آرايشگر خصوصي داخل خونه انجام شد. اينو بگم كه واقعا دختراي نازي بودين اصلا اذيت نكردين.  خانم آرايشگر هم با خيال راحت تونست كارش رو انجام بده. از اونجايي كه خانم آرايشگر از دوستاي مامان جون بود به مناسبت اولين كوتاهي موتون يه كيك خيلي قشنگ واستون آورد و ما هم يه جشن چهار نفره گرفتيم و و يه بخشي از موهاي كوتاه شدتون رو به همراه ليبل گذاشتيم تو آلبوم آرشيو اولين هاتون تا براتون به يادگار بمونه. مبارك باشه دو قلوهاي مامان.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)