چهارده ماهگيتون مبارك
بالاخره ارديبهشت زيبا از راه رسيد و با گرمتر شدن هوا و بزركتر شدن شما شيرين عسلا ميشه اولين تجربه هاي گردش و تفريح تو هواي لذت بخش بهاري و رفتن به جاهاي جديدي كه من و بابا جون بي صبرانه منتظر اون روزا بوديم رو كسب كنيم. پانيا دردونه اوايل ارديبهشت يه سرماي كوچولو موچولو خورد و بيحال و كسل بود. و اين حالت هم كم كم داشت به پرنيان گلي سرايت مي كرد كه ما تصميم گرفتيم يه روز كه پانيا مثل چسب دوقلو به ماماني چسبيده و رفته خونه اونا تا استراحت كنه پرنيان نازدونه رو كه هنوز در دوره كمون بيماري به سر ميبره برداریم و بريم سرزمين عجايب تا كمي حال و هواش عوض شه. بعدا كه پانيا جون هم حالش بهتر شد با همديگه مي بريمشون د د.
اين شد كه ......................................................اين شد
پري نازم نبينم بيحال باشي داريم ميريم شهربازييييييييي...
پدر و دختر در حال ماشین سواری!
خلبان پرنیان در حال فرووووووووووووود...
دست فرمونو داشته باشین..
تقريبا سه هفته اي ميشه كه كاملا اعضاي بدنتون رو ميشناسين و اسم هر كدومشون رو به فارسي يا انگليسي ميپرسم ازتون نشون ميدين.
تازه تا يادم نرفته بگم با دلبری تموم چشمك ميزنين و منم بزاقم سرازیر میشه واسه اینکه یه لقمه چپتون کنم.
گل دخترکم بفرمایین رو میز مامان خجالت نکشی هااااااااا!
نیمروز بهاری فرحبخش و شادی دخترک بهاری من در روف گاردن
در جستجوی مورچه های بازیگوش
مامی چرا گل بيچاره رو کندی آخه؟
معذرت میخوام خانم خوش تیپ شما قراره جایی برین یا کسی قراره بیاد دنبالتون؟؟!!
عاشق مسواك زدنم كه هستين. محاله بشه ما جلوي چشم شما مسواك بزنيم و قبلش مسواكاتونو از مامان تحويل نگرفته باشين
حالا بگين كي مال كيه؟؟؟!
بدون شرح!
دالی مامان
من عاشق اون نگاتم شیرین عسلم