پرنیان و پانیاپرنیان و پانیا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

پروانه های زیبا پرنیان و پانیا

چهارده ماهگيتون مبارك

بالاخره ارديبهشت زيبا از راه رسيد و با گرمتر شدن هوا و بزركتر شدن شما شيرين عسلا ميشه اولين تجربه هاي گردش و تفريح تو هواي لذت بخش بهاري و رفتن به جاهاي جديدي كه من و بابا جون بي صبرانه منتظر اون روزا بوديم رو كسب كنيم. پانيا دردونه اوايل ارديبهشت يه سرماي كوچولو موچولو خورد و بيحال و كسل بود. و اين حالت هم كم كم داشت به پرنيان گلي سرايت مي كرد كه ما تصميم گرفتيم يه روز كه پانيا مثل چسب دوقلو به ماماني چسبيده و رفته خونه اونا تا استراحت كنه پرنيان نازدونه رو كه هنوز در دوره كمون بيماري به سر ميبره برداریم و بريم سرزمين عجايب تا كمي حال و هواش عوض شه. بعدا كه پانيا جون هم حالش بهتر شد با همديگه مي بريمشون د د.   ...
22 ارديبهشت 1393

سيزده ماهگيتون مبارك

شيرين خانماي مامان، قند عسلا،‌نازدونه هاي من، تو اين ماه اصلا ديگه نميشد شما رو يه جا نگه داشت. دارين كم كم شيطون بلا ميشين و زندگي واسه ما نميذارين. مدام ميرين سراغ اسباب بازيهاتون و اونا رو ميريزين وسط سالن. واسه خودتون يه پا نقاش حرفه اي شدين. علاقه شديدي به نقاشي كردن دارين. منم مداد رنگي و دفتر كرايولا براتون گرفتم كه اگه يه موقع هوس كردين مزه اونا رو بچشين لاقل براتون بد نباشه. خواهر جون من اينجام به نظرت چه جوري ميشه از اينجا رفت پايين     بذا شماره بابامو بگيرم         لطفا سد معبر نکن خواهرجونم..      ...
30 فروردين 1393

عکس های آتلیه یک سالگی وروجک های ناز

اینم چندتا از عکسای آتلیه یک سالگی مابقیش بمونه برای آلبوم شخص دوقلوها چون احتمالا نی نی وبلاگ واسه مامی سر نمیذاره دیگهههههههه آخه مامی کله شو دوس داره نمی خواد به باد بده میدونین که مامی به فدای کفشدوزک های نازششششششششش             دوقلوها و سفره فت سین- عکسی از روی عکس آخه فایلشو پیدا نکردم ببخشید     من عاشق این عکستونم آب نبات های خوشمزه من     شما وسط این مداد رنگی ها چیکار می کنین؟       ...
27 فروردين 1393

سفرنامه نوروز

ما هم بالاخره تصميم گرفتيم هفته دوم تعطيلات رو با كلي اصرار و بر و بيا ماماني و بابايي و دايي جون براي اولين بار با شما دوقلوهاي نازمون اولين تجربه سفر رو كسب كنيم. بذارين همينجا تو پرانتز بگم كه من و بابا جون تا قبل از تولد شما عسل خانوما كلي واسه خودمون ماركوپولو بوديم و سر از كشورهاي مختلف در مي آورديم. تركيه، امارات،‌ مالزي، تايلند، سنگاپور،‌ قطر،‌ چين، اسپانيا،‌ آلمان،‌ اتريش، قبرس، فرانسه و ..... تو اين يه سالي كه خدا شما رو به ما داده چندين بار هي به سرمون زد بريم سفر. ولي واقعا سفر با دو تا نوزاد دوقلو كه تو خونه خودشون سه تا نيروي كمكي از اونا مراقبت و نگهداري ميكنن مگه ميشه آخه بدون هيچ كمكي مثلا بردشون ...
16 فروردين 1393

سال نو مبارك

سال نو مي شود، زمين جاني دوباره مي گيرد و نفسي دوباره مي كشد. برگها به رنگ در مي آيند و گلها لبخند مي زندد. در اين رويش ما كجا ايستاده ايم و سهم ما چيست؟ سلام بر زمين، درود بر ابرها، سپاس از خالق اينهمه رنگ و نقش. عزيزترين هاي من چيزي نمونده نقاشي بهار كامل بشه. زيباترين شاهكار گيتي بر شما فرشته هاي نازم مبارك. بهترين هفت سين را برايتان آرزو مي كنم. چه زيباست نو شدن در كنار عزيزترين ها   به شكرانه حضور سبز و شادي بخش دخمل هاي نازم امسال هفت سيني كه انداختيم تمام لوازمش مثل جامها، روميزي، آينه و تنگ ماهي كار دست مامان زهره بود كه به شوق بهارونه چهارنفريمون از دو هفته جلوتر دست به كار شده بود..     &nbs...
5 فروردين 1393

تولد تولد تولدتون مبارک پرنسسهای من- جشن تولد گلدونه ها

آهسته آهسته وجود زيبايتان وارد دنياي ما مي شود ميتوانم كم كم اين حضور را بشنوم پنجره هايم را باز ميكنم، تا نسيم روز ميلادتان را برايم جشن بگيرد و هم آغازي آغازتان تا بهار روي هر شاخه كنار هر برگ شكوفه كند دارم عاشق مي شوم من در هياهو چه شادمانه مي رقصم و قد ميكشم از تولد دو ستاره............   من در هياهو چه شادمانه مي رقصم و قد ميكشم از تولد دو ستاره و آسمانم روشن مي شود دو ستاره که روشن تر از مهتاب و گرم تر از آفتاب زندگيم را تلالو بخشيدن. انتظار آمدنتان كنار پنجره بهار چه شيرين است  و اشك شادماني و...
20 اسفند 1392

دوازده ماهگيتون مبارك

سلام مرباهای مامان من این بار چند روز جلوتر اومدم تا آخرین پست قبل تولدتونو کامل کنم. آخه تولدتونو چند روز جلوتو میخوام بگیرم براتون تا بتونیم این شب و روزای آخر سال به کارای دیگه مون هم برسیم مثلا واکسن زدنتون، خرید های شب عید و استقبال از نوروز و از همه مهمتر رفتن به آتلیه برای گرفتن عکسای یه سالگی تون.  بالاخره نفساي مامان دوازده ماهه شدين. يك سال به سرعت برق و باد گذشت. بدون شك يباترين شب زندگي پدر و مادرتون شب ميلاد شما دو تا فرشته هاي ناز و دوست داشتنيه. ما هم به شكرانه حضور مهربونتون قراره يه جشن تولد تووپ همين روزا براتون بگيريم.         مامی زهره  نزديك دو ما...
10 اسفند 1392

يازده ماهگيتون مبارك- اولین کوتاهی مو

اين ماه پر از خبراي دوس داشتني و شيرين بود. ولي اول ميخوام از تواناييهاتون بگم. تو اين ماه بالاخره تونستين با هنرمايي تمام چهاردست و پا كنين و دور تا دور خونه رو بگردين. كافيه يه جايي آهنگ روشن باشه و صداش به گوش شما دو تا شيطون بلا برسه. حسابي ني ناي ني ناي و دست و قر و غمزه مياين كه بيا و ببين.         مامی زهره  اولين خبر خوش اينكه بالاخره براتون به پرستار مهربون پيدا شد و  از همون روزا ي اول بهش ابراز علاقه نشون دادين. خدا خيرش بده كه اينقدر كمك احوال مامان جونه. پرنيان خانم كه استاد پاره كردن دستمال كاغذي و انداختن تكه پاره هاي اون روي سرش شده. تازه یه حبابايي درست ميكنه كه ب...
24 بهمن 1392

ده ماهگيتون مبارك

اين روزا ما هنوز داريم دنبال يه پرستار همه چي تموم واسه شيفت عصر شما دو تا ناقلا مي گرديم. خدا كنه هر چه زودتر بتونيم يكي رو پيدا كنيم. اين ماه چند تا اتفاق خيلي بد افتاد. كه مامان جون كلي گريه كرد. بهتره بگم مرد و زنده شد. اول اينكه پانيا جون از روي تخت مامان و بابا خودشو انداخت روي پاركتاي كف اتاق. واقعا نميدونين به من چي گذشت. ولي با همه وجودم فهميدم خدا خيلي دوست داشت عزيزم و نگه دارت بود.     مامی زهره   دوميش هم اينكه فرشته هاي ناز مامان تو اين ماه دچار يه سرماخوردگي شديد و طولاني شدن كه آنتي بيوتيك ها هم زياد افاقه نميكرد. بالاخره اينقدر پرنيان حالش بد شد كه ساعت سه شب به ماماني و بابايي ز...
26 دی 1392